بنام خدای قادر متعال
سیاست خارجی انفعالی ایران در قبال درگیریهای داخلی سوریه واقعاً مایه ی تاسف است. با اینکه هدف دشمنان خارجی و داخلی ی سوریه فقط به خاطر مخالفتش با اسراییل و کمک به حزب اله بوده است و حزب الاه هم مورد تأیید و حمایت ایران می باشد بی تفاوتی نسبت به مشکلات سوریه به صورت عملی و تنها اکتفا به شعار و اظهار تأسف هیچ مشکلی را حل نمی کند . و این یعنی شاهدی بی تفاوت بودن در سربریده شدن دوست به دست دشمنی که به همان اندازه نیز دشمن خودمان می بلشد .و سربریدن ما هم از آرزوهای دیرینه وی می باشد .
چرا سیاست خارجی ایران حتی دیپلماسی فعالی را در این زمینه به اجرا در نمی آورد ؟
چرا وزارت امور خارجه اعتراض خود را به خباثتهنای رهبران ترکیه و عربستان با احضار نمایندگان و سفرایشان اعلام نمی کند و حتی با این دو رژیم به بهانه ی مسایل اقتصادی و عتباتی رابطه ی حسنه هم دارد. چرا لا اقل به همان اندازه که نمایندگان آمریکا و اسراییل و کیش شدگان ایشان مثل ترکیه و عربستان و خودفروختگان دیگری از این قماش در صدد جلب رضایت چین و شوروی برآمده اند و پاشنه ی در این دو کشور را از جا درآورده اند ما نباید در جذب آنها و یا کشورهای اسلامی و یا اعضای کشورهای غیر متعهد فعالیت داشته باشیم البته نه به صورت دیپلماسی بی حالی که تا حالا متأسفانه داشته ایم بلکه به صورت دیپلماسی فعالی که بتواند دشمن را با منطق خودش مات کند که البته این ممکن نیست مگر اینکه آن را صادقانه تر و روانشناسانه تر و درعین حال منطبق با اصول جامعه شناختی پیاده کنیم . و سعی کنیم خودمان را هیچ موقع پیش دشمن خراب نکنیم که برای این کار باید از ابتدا سنجیده گفتن و نیز سنجیده عمل کردن را ملاک کارمان قرار دهیم تا مجبور نشویم بار دیگر حرفمان را به شکل دیگری بیان کنیم و یا خدای نخواسته آن را پس بگیریم و عقب نشینی کنیم . البته در جایی هم که منطقاً به خاطر ندانم کاری و اشتباهمان محکوم می شویم باید اشتباه خود را بپذیریم و یک دندگی به خرج ندهیم . چون ممکن است این در کوتاه مدت یک دشمن فردی را به دلهره و عقب نشینی وادارد ولی در بلند مدت به حیثیت خودمان لطمه می زند و بر تعداد و جسارت دشمنانمان می افزاید .
ما برای اینکه بتوانیم سازمان کشورهای اسلامی را در جهت کسب منافع مسلمین به حرکت درآوریم ابتدا باید برنامه و کارنامه ای غیر قابل ایراد ارایه کنیم .و سپس نسبت به مکارترین و خطرناکترین عضوی که می خواهد بین سازمان در جهت منافع نامشروع امپریالست اخلال ایجاد کند افشاگری نموده و به هر نحو شده از سازمان بیرونش کنیم و گرنه همیشه چنین عضوی در صدد اشکال تراشی و برهم زدن برنامه سازمان می باشد.
مثلاً اگر بخواهیم یک سازمان بین المللی اسلامی متحد داشته باشیم . اعضایی مثل عربستان و ترکیه و قطر اگر درآن عضو باشند هر گز کار پیش نمی رود . و از نادانی است که بخواهیم به وجود چنین اعضایی کارمان را پیش بریم. و فکر کنیم با دست دادن و دوست خطابشان کردن دیگر ازین رو به آن رو می شوند.و همه چیز درست می شود.
واقعاً مایه تأسف است که در عین حال که اعلام می کنیم اسراییل باید از میان برداشته شود و اسراییل را در برابر کاری انجام نشده نسبت به خود تحریک می کنیم و به عکس العمل وادار می نماییم با کشورهایی که همه جا پل پیروزی ی اسراییل هستند رابطه ی حسنه برقرار می کنیم . در صورتیکه سیاست مبارزه ی درست اینست که اول باید پل پیروزی دشمن را خراب کرد .سپس او را محاصره نموده و تا آخرین لحظه نباید او را از زندگی نا امید کرد و گرنه با چنگ و دندان هم که شده به مبارزه ادامه می دهد .
و نیز کمک اقتصادی به کشور چند چهره ای مثل افغنستان که در عین ادعای دوستی با ایران با آمریکا قرارداد واگذاری پایگاه نظامی امضا می کند ،بدون گرفتن هیچ تعهد و تضمینی نسبت به همکاری نکردن با آمریکا باعث کم شدن بار مسؤلیت آمریکا و محکم کردن زیرپایش می شود .
البته اگر کمک اقتصادی پایاپای و با حسابگری ی تمام جوانب باشد ایرادی ندارد .ولی اگر بلا عوض و یا کم عوض باشد کمک به دست نشانده ی آمریکا محسوب می شود .که کار درستی نیست. و کمک به دشمن و ضرر به خود است.
البته این مطالب که با عجله و از شدت جوش و خروش درونی به صورت بهم ریخته تقدیم می گردد یک نکته از هزار نکته است و چون می دانم این مطالب به گوش دست اندر کاران وزارت امور خارجه نمی رسد و اگرهم برسد با توجه به تماسهای تلفنی که تا کنون چند بار داشته ام اطمینان ندارم گوششان بدهکار باشد ، ختم کلام می کنم .
به امید آنکه شاهد تغییر و تحولی اساسی در وزارت امور خارجه باشیم. التماس دعا
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |